۱۳۹۴ تیر ۱۶, سه‌شنبه

مدت هاست فرصت نمی کنم چیزی بنویسم. از زمانی که شرکت جا به جا شده کارهایمان هزار برابر شده. ربطی به جا به جایی ندارد، ولی خب همزمان رخ داده. گاهی چند روز حتی ایمیل شخصی ام را چک نمی کنم. صرفا وقتی گوشی ام نوتیفیکیشن میدهد نگاهی به اینباکسم می اندازم و خیالم راحت می شود که کسی کار فوری باهام ندارد. ولی نمی خوانمشان. تلویزیون هم تماشا نمی کنم. تنها کاری را که در این مدت خوب و به جا انجام داده ام آشپزی بوده. 1 ماه 1 نفر مهمان داشتم و نمی توانم بگذارم مهمانم کار اساسی انجام بدهد.
صاحبخانه مان می خواهد خانه را بفروشد و ما به فکر افتاده ایم خودمان بخریمش. برای تامین بخشی از پول خرید دنبال وام می گردیم. حدود 150 تا 200 میلیون. سند ملکی با ارزش بالا هم داریم. اما هر کدامشان یک جور ناز می کنند. یکی نیست بهشان بگوید آخر باید از خدایتان هم باشد که کسی حاضر باشد ظرف 5 سال به جای 200 میلیون، بیش از 300 میلیون بهتان پس بدهد. زندگی را هم که به گرو میگیرید. پس دقیقاً چه مشکلی دارید؟ منتظریم ببینیم که جور می شود یا نه. جالب اینجاست که بابت رکو-د با-زارمس-کن کسی هم برای دیدن خانه نمی آید. آنها هم که آمده اند نمی پسندند. خانه خوش نقشه و دلباز است و بزرگتر و راحت تر از متراژ واقعی اش به  نظر میرسد. اما همه دنبال کمد دیواری و آشپزخانه بزرگ هستند و البته حق هم دارند. ما چون زندگی مان را در این خانه شروع کردیم، اسباب و وسایل را متناسب با فضای موجود خریدیم. اما یک خانم 50 ساله قطعاً نمی تواند به سادگی زندگی 20 ساله اش را در این خانه جا بدهد. حالا منتظریم ببینیم آخرش چه می شود.
ماموریت های یار مهربان دوباره شروع شده. فعلا بندر و به زودی دبی و چین و شاید حتی سریلانکا! دلم برایش تنگ می شود. از مهر پارسال تا پایان همین خرداد ماموریت نرفته بود و برای اولین بار به همیشه بودنش عادت کردم و حالا دارم اذیت می شوم. اما راستش را بخواهید ماموریت رفتن هایش برای زندگیمان خوب است. آدم مغرور و خودپسندی که منم، همان باید دوری بکشم که قدر بودنش را بدانم. همیشه حاضر بودنش زیر دلم می زند و نامهربان می شوم. بی ظرفیتی که شاخ و دم ندارد، این هم یک مدلش است! خدا را شکر!
حرف زیاد دارم برای نوشتن. از برنامه های احمقانه شرکت. از لذت بهار. از سفری که دلم می خواهد برویم. از دیدار چند دوست عزیز و ...
از گرمای تابستان اگر جان سالم به در بردم مینویسم.
 


هیچ نظری موجود نیست: