۱۳۸۸ خرداد ۸, جمعه

گاهي فكر مي كنم " زمان " يادش رفته كه بايد بگذره. ولي بعد مي بينم اين منم كه به هواي فراموشي، ثانيه هاش رو توي مشتم فشار ميدم و رها نمي كنم...

۱۳۸۸ خرداد ۶, چهارشنبه

200 تا هيپ هيپ هوراي محكم و بلند و پر شور براي سر الكس...
من عاششششششششششششق اين مردم...
قهرمان ميشيم امشب...
مي خوامت...
هيپ هيپ هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا....
.
امضا: سركرده طرفداران منچستر يونايتد- واحد جنوب!
.
بعداً : البته در اينكه منچستر خوب بازي نكرد كه شكي نيست. و در اينكه - حالا مي خواين بگين خرافاتي ام، بگين- منچستر بايد قرمز مي پوشيد تا بارسلونا بفهمه شياطين سرخ پوش يعني چي. و يه چيزي كه خوشم نيومد اين بود كه اين گزارشگره -پيمان يوسفي؟- بگذريم از اينكه كلاً ازش خوشم نمياد چون به طرز اعصاب خوردكني فكش مي جنبه! ولي واقعاً يك بارسلوناييه تمام عيار بود. نمي گم چرا طرفدار اوناست، ولي كسي كه مي خواد واسه چند ميليون نفر گزارش كنه نبايد گزارشش جانبدارانه باشه. از اون گذشته، اين صداوسيمايي ها هنوز نمي دون واسه بازي هايي از اين قبيل فقط عادل بايد گزارش كنه؟
.
پي نوشت : به هر حال من هنوز عاشششششششششششششق سر الكسم. بازم هيپ هيپ هورا واسه منچستر...