۱۳۸۹ مهر ۲۲, پنجشنبه

1 ماه از ترم گذشته و 22 روز از پاییز برگ ریز و من هم مدت هاست که چیزی ننوشته ام و خوشا به حال شما :ی

درس غوغا میکنه و من در گیر و دار درس و پروژه و دردسرهای تمام نشدنی د انشگاه و... تنها دلخوش و سرمست عشق همسر دلبند و در تدارک مقدمات پول جمع کردن واسه شروع زندگی در سال آینده.

حالم خوبه و همه چیز بینمون فوق العاده خوب و روبه راهه و 3 بار کلاً بحثمون شده که وحشتناک ترینش 15 دقیقه طول کشید خدا را شکر!

یادم رفته چطوری می نوشتم. راستی، پروانه هم یک گند اساسی زده که دیگه ثابت شد لازم نیست نگرانش باشم و کلاً بی ارزش شد برام و به آرامش عجیبی رسیدم.

همین دیگه.