1. نمی دانم دوباره کی و چرا کنترل زندگی از دستم رفت. متاسفانه کمی تنش بر همه ابعاد خودم و روحیاتم و امورات زندگی اثر می گذارد. در واقع کی و چرای دو جمله قبل را میدانم. فقط ناراحتم و دارم تلاش میکنم که برگردم. احسان هم وضعش بهتر از من که نیست هیچ، بدتر هم هست. هردو عصبی هستیم. اتفاقات ریز و درشتی که افتاده و تعلیقی که باعثش دیگران هستند و ما هر چه تلاش میکنیم کسی پاسخگو نیست. این وضع را دوست ندارم.
2. بگذریم. درباره چیزهای خوب بنویسیم. دوستان روی وایبر لینک یکی از این سایت هایی که آزمون های مسخره دارند را فرستاده بودند و این یکی اتفاقا بسی سرگرممان کرد. چندتا از تست هایش را محض خنده انجام دادم و نتایج جالب بود. یکیش عیان کرد که بنده ذاتا آلمانی هستم! دیگری گفت که موقعیت مناسب برای زندگی کردن برای من مغولستان است. سومی شاهکار بود و تعیین کرد که بنده در تناسخ های قبلیم احتمالا با هنری هشتم خوابیدم!!!
3. موضوعی همین الان پیش آمد که مایلم درباره اش بنویسم. من مد را به صورت کلی می پسندم و کمابیش حواسم به جریانش هست و گاهی هم ازش پیروی میکنم. اما یک چیز را نمی فهمم: چطور مردم میتوانند همه اینقدر مثل هم باشند؟؟ گیس ظاهرا دوباره مد شده و من از همه فقط عکس با موی بافته شده میبینم. همه موهایشان را می بافند! ناگفته نماند که خودم عاشق گیس هستم و سال هاست که موهایم را نمیبافم چون اصلا آنقدر بلند نشده که بشود گیسش کرد. اما اگر بلند باشد، مثل حدود 15 سالگی ام یکی از اولین گزینه ها برایم گیس خواهد بود. اما این هیچ ربطی به مد ندارد. ولی درک نمی کنم که چرا در یک مهمانی باید 8 نفر از 10 خانم جوان جمع موهایشان گیس باشد! من آدم تنوع طلبی در ظاهرم نیستم. الان در 31 سالگی با 15 سالگی ام فقط در حد ابروهای برداشته شده، لنز به جای عینک و 2 سایز لاغرتر تفاوت دارم. تا به حال حتی موهایم را رنگ نکرده ام چون رنگش را دوست دارم! ولی نمی توانم تحمل کنم که همان رنگی را بپوشم که الان مد است و همه می پوشند و همان مدلی موهایم یا چشم هایم را آرایش کنم که الان مد است و همه می پسندند. در نظر داشته باشید که اصلا حساس نیستم که کسی همان لباس مرا، یا کیف مرا، یا گردنبند جواهر مرا داشته باشد. این مهم نیست. نگران "خاص" و "تک" نبودن نیستم. اما سوال اینجاست: سلیقه شخصی افراد به کجا رفته؟ تا همین پارسال اگر کسی موهایش را می بافت بی کلاس محسوب میشد و حالا منی که موهایم را با حالت طبیعی خودش باز می گذارم!
همرنگ جماعت بودن به خودی خود بد نیست. مد خوب است. خیلی از چیزهایی که مد میشوند قشنگ اند. اما گیس باعث میشود صورت لاغر و کشیده دوست من مثل یک خط کش دراز به نظر بیاید در حالیکه موهای حلقه حلقه جذابیت فوق العاده ای به چهره اش می دادند. کفش های پاشنه بلند زیبا و جذابند (اینکه کجا باید چه پاشنه ای پوشید خودش مقوله مفصلی است که بماند) اما نه وقتی که نتوانی استوار و موقر باهشان راه بروی. پوست برنزه وسوسه برانگیز و زیباست، اما نه برای هر فرم چهره ای، نه برای هر رنگ چشم و مویی، اصلا نه با هر درجه تیرگی ای.
به نظرم باید خودمان را خوب بشناسیم. درون و بیرونمان را. اگر با خودمان در صلح باشیم، نه الزامن در نظر همه، اما قطعا آرام و زیبا خواهیم بود.
2. بگذریم. درباره چیزهای خوب بنویسیم. دوستان روی وایبر لینک یکی از این سایت هایی که آزمون های مسخره دارند را فرستاده بودند و این یکی اتفاقا بسی سرگرممان کرد. چندتا از تست هایش را محض خنده انجام دادم و نتایج جالب بود. یکیش عیان کرد که بنده ذاتا آلمانی هستم! دیگری گفت که موقعیت مناسب برای زندگی کردن برای من مغولستان است. سومی شاهکار بود و تعیین کرد که بنده در تناسخ های قبلیم احتمالا با هنری هشتم خوابیدم!!!
3. موضوعی همین الان پیش آمد که مایلم درباره اش بنویسم. من مد را به صورت کلی می پسندم و کمابیش حواسم به جریانش هست و گاهی هم ازش پیروی میکنم. اما یک چیز را نمی فهمم: چطور مردم میتوانند همه اینقدر مثل هم باشند؟؟ گیس ظاهرا دوباره مد شده و من از همه فقط عکس با موی بافته شده میبینم. همه موهایشان را می بافند! ناگفته نماند که خودم عاشق گیس هستم و سال هاست که موهایم را نمیبافم چون اصلا آنقدر بلند نشده که بشود گیسش کرد. اما اگر بلند باشد، مثل حدود 15 سالگی ام یکی از اولین گزینه ها برایم گیس خواهد بود. اما این هیچ ربطی به مد ندارد. ولی درک نمی کنم که چرا در یک مهمانی باید 8 نفر از 10 خانم جوان جمع موهایشان گیس باشد! من آدم تنوع طلبی در ظاهرم نیستم. الان در 31 سالگی با 15 سالگی ام فقط در حد ابروهای برداشته شده، لنز به جای عینک و 2 سایز لاغرتر تفاوت دارم. تا به حال حتی موهایم را رنگ نکرده ام چون رنگش را دوست دارم! ولی نمی توانم تحمل کنم که همان رنگی را بپوشم که الان مد است و همه می پوشند و همان مدلی موهایم یا چشم هایم را آرایش کنم که الان مد است و همه می پسندند. در نظر داشته باشید که اصلا حساس نیستم که کسی همان لباس مرا، یا کیف مرا، یا گردنبند جواهر مرا داشته باشد. این مهم نیست. نگران "خاص" و "تک" نبودن نیستم. اما سوال اینجاست: سلیقه شخصی افراد به کجا رفته؟ تا همین پارسال اگر کسی موهایش را می بافت بی کلاس محسوب میشد و حالا منی که موهایم را با حالت طبیعی خودش باز می گذارم!
همرنگ جماعت بودن به خودی خود بد نیست. مد خوب است. خیلی از چیزهایی که مد میشوند قشنگ اند. اما گیس باعث میشود صورت لاغر و کشیده دوست من مثل یک خط کش دراز به نظر بیاید در حالیکه موهای حلقه حلقه جذابیت فوق العاده ای به چهره اش می دادند. کفش های پاشنه بلند زیبا و جذابند (اینکه کجا باید چه پاشنه ای پوشید خودش مقوله مفصلی است که بماند) اما نه وقتی که نتوانی استوار و موقر باهشان راه بروی. پوست برنزه وسوسه برانگیز و زیباست، اما نه برای هر فرم چهره ای، نه برای هر رنگ چشم و مویی، اصلا نه با هر درجه تیرگی ای.
به نظرم باید خودمان را خوب بشناسیم. درون و بیرونمان را. اگر با خودمان در صلح باشیم، نه الزامن در نظر همه، اما قطعا آرام و زیبا خواهیم بود.