۱۳۹۳ دی ۱۰, چهارشنبه

1. نمی دانم دوباره کی و چرا کنترل زندگی از دستم رفت. متاسفانه کمی تنش بر همه ابعاد خودم و روحیاتم و امورات زندگی اثر می گذارد. در واقع کی و چرای دو جمله قبل را میدانم. فقط ناراحتم و دارم تلاش میکنم که برگردم. احسان هم وضعش بهتر از من که نیست هیچ، بدتر هم هست. هردو عصبی هستیم. اتفاقات ریز و درشتی که افتاده و تعلیقی که باعثش دیگران هستند و ما هر چه تلاش میکنیم کسی پاسخگو نیست. این وضع را دوست ندارم.
2. بگذریم. درباره چیزهای خوب بنویسیم. دوستان روی وایبر لینک یکی از این سایت هایی که آزمون های مسخره دارند را فرستاده بودند و این یکی اتفاقا بسی سرگرممان کرد. چندتا از تست هایش را محض خنده انجام دادم و نتایج جالب بود. یکیش عیان کرد که بنده ذاتا آلمانی هستم! دیگری گفت که موقعیت مناسب برای زندگی کردن برای من مغولستان است. سومی شاهکار بود و تعیین کرد که بنده در تناسخ های قبلیم احتمالا با هنری هشتم خوابیدم!!!
3. موضوعی همین الان پیش آمد که مایلم درباره اش بنویسم. من مد را به صورت کلی می پسندم و کمابیش حواسم به جریانش هست و گاهی هم ازش پیروی میکنم. اما یک چیز را نمی فهمم: چطور مردم میتوانند همه اینقدر مثل هم باشند؟؟ گیس ظاهرا دوباره مد شده و من از همه فقط عکس با موی بافته شده میبینم. همه موهایشان را می بافند! ناگفته نماند که خودم عاشق گیس هستم و سال هاست که موهایم را نمیبافم چون اصلا آنقدر بلند نشده که بشود گیسش کرد. اما اگر بلند باشد، مثل حدود 15 سالگی ام یکی از اولین گزینه ها برایم گیس خواهد بود. اما این هیچ ربطی به مد ندارد. ولی درک نمی کنم که چرا در یک مهمانی باید 8 نفر از 10 خانم جوان جمع موهایشان گیس باشد! من آدم تنوع طلبی در ظاهرم نیستم. الان در 31 سالگی با 15 سالگی ام فقط در حد ابروهای برداشته شده، لنز به جای عینک و 2 سایز لاغرتر تفاوت دارم. تا به حال حتی موهایم را رنگ نکرده ام چون رنگش را دوست دارم! ولی نمی توانم تحمل کنم که همان رنگی را بپوشم که الان مد است و همه می پوشند و همان مدلی موهایم یا چشم هایم را آرایش کنم که الان مد است و همه می پسندند. در نظر داشته باشید که اصلا حساس نیستم که کسی همان لباس مرا، یا کیف مرا، یا گردنبند جواهر مرا داشته باشد. این مهم نیست. نگران "خاص" و "تک" نبودن نیستم. اما سوال اینجاست: سلیقه شخصی افراد به کجا رفته؟ تا همین پارسال اگر کسی موهایش را می بافت بی کلاس محسوب میشد و حالا منی که موهایم را با حالت طبیعی خودش باز می گذارم!
همرنگ جماعت بودن به خودی خود بد نیست. مد خوب است. خیلی از چیزهایی که مد میشوند قشنگ اند. اما گیس باعث میشود صورت لاغر و کشیده دوست من مثل یک خط کش دراز به نظر بیاید در حالیکه موهای حلقه حلقه جذابیت فوق العاده ای به چهره اش می دادند. کفش های پاشنه بلند زیبا و جذابند (اینکه کجا باید چه پاشنه ای پوشید خودش مقوله مفصلی است که بماند) اما نه وقتی که نتوانی استوار و موقر باهشان راه بروی. پوست برنزه وسوسه برانگیز و زیباست، اما نه برای هر فرم چهره ای، نه برای هر رنگ چشم و مویی، اصلا نه با هر درجه تیرگی ای.
به نظرم باید خودمان را خوب بشناسیم. درون و بیرونمان را. اگر با خودمان در صلح باشیم، نه الزامن در نظر همه، اما قطعا آرام و زیبا خواهیم بود.

۳ نظر:

Emilio Fernandez گفت...

Good morning, how are you?

My name is Emilio, I am a Spanish boy and I live in a town near to Madrid. I am a very interested person in knowing things so different as the culture, the way of life of the inhabitants of our planet, the fauna, the flora, and the landscapes of all the countries of the world etc. in summary, I am a person that enjoys traveling, learning and respecting people's diversity from all over the world.

I would love to travel and meet in person all the aspects above mentioned, but unfortunately as this is very expensive and my purchasing power is quite small, so I devised a way to travel with the imagination in every corner of our planet. A few years ago I started a collection of used stamps because through them, you can see pictures about fauna, flora, monuments, landscapes etc. from all the countries. As every day is more and more difficult to get stamps, some years ago I started a new collection in order to get traditional letters addressed to me in which my goal was to get at least 1 letter from each country in the world. This modest goal is feasible to reach in the most part of countries, but unfortunately, it is impossible to achieve in other various territories for several reasons, either because they are very small countries with very few population, either because they are countries at war, either because they are countries with extreme poverty or because for whatever reason the postal system is not functioning properly.

For all this, I would ask you one small favor:
Would you be so kind as to send me a letter by traditional mail from Islamic Republic of Iran? I understand perfectly that you think that your blog is not the appropriate place to ask this, and even, is very probably that you ignore my letter, but I would call your attention to the difficulty involved in getting a letter from that country, and also I don’t know anyone neither where to write in Islamic Republic of Iran in order to increase my collection. a letter for me is like a little souvenir, like if I have had visited that territory with my imagination and at same time, the arrival of the letters from a country is a sign of peace and normality and an original way to promote a country in the world. My postal address is the following one:

Emilio Fernandez Esteban
Avenida Juan de la Cierva, 44
28902 Getafe (Madrid)
Spain

If you wish, you can visit my blog www.cartasenmibuzon.blogspot.com where you can see the pictures of all the letters that I have received from whole World.

Finally, I would like to thank the attention given to this letter, and whether you can help me or not, I send my best wishes for peace, health and happiness for you, your family and all your dear beings.

Yours Sincerely

Emilio Fernandez

نیلی گفت...

کاملا موافقم. به نظرم مد آدم ها رو از زحمت فکر اینکه چی واقعا بهشون میاد خلاص می کنه. حرکت در امنیت جمع

Maryam گفت...

چقدر این عبارت "حرکت در امنیت جمع" رو دوست داشتم نیلی. مرسی. توصیف خیلی خوبی بود.