بالاخره وجود و امکان دستیابی به اطلاعات لازم برای پروژه ام قطعی شد. این یک هفته از استرس دیوانه شدم، از فکر اینکه آمار و نقشه ها موجود نباشند یا در اختیارم قرار نگیرند داشتم روانی می شدم. چون به این معنا بود که باید پروپوزال را - و در حقیقت موضوع تز را- تغییر بدهم و من اصلاً دلم نمی خواست این اتفاق بیافتد. اولاً چون این موضوع را دوست دارم، ثانیاً چون یک بار موضوع را تغییر داده ام و اگر باز هم می خواستم تغییر دهم استادم رسماً مرا کنار می گذاشت ( البته خودشان هم بی تقصیر نیستند).
یک چیزی که این میان مرا خیلی امیدوار و خوشبین کرد، برخورد کارکنان سازمان بنادر و دریانوردی (تهران و شعبه بوشهر) و سازمان نقشه برداری کشوربود. بسیار بسیار تحویل گرفتند و راهنمایی کردند و لینک های خیلی خوبی را معرفی کردند و برای در اختیار گذاشتن اطلاعات هم اصلاً خست به خرج ندادند. اصولاً کارشان درست است و من خوشحالم که یک جاهایی در این مملکت کارشان را درست انجام می دهند و کارشناسانشان حقیقتاً کارشناس هستند و اطلاعاتشان را هم بی هیچ منتی دو دستی تقدیم می کنند.
خلاصه، من هستم و انبوهی از اطلاعات و نقشه و کتاب و مقاله هایی هم بعداً اضافه خواهند شد و یک سال وقت برای به سرانجام رساندن پایان نامه ای که شامل 2 تا پروژه است! این میان حضرت آقا هم فرموده اند که " سال دیگه با هم امتحان دکترا می دیم" !!!! من هم عرض کردم که " باشه، باهات می خونم و امتحان می دم واسه اینکه تو امتحانت رو خوب بدی، وگرنه من و دکترا؟؟؟؟ عمراً!!!! " و در جواب با لبخند مردسالارانه ای فرمودند که " با هم امتحان میدیم، با هم قبول میشیم، با هم می خونیم"!!!! من هم با لبخند طنازنه و زنانه ای عرض کردم که " حالا تا اون موقع..."
خداوند آخر و عاقبت ما را به خیر کناد... آآآآآآآآآمین :ی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر